Thursday, January 31, 2008

گزارش سالیانه دیده بان حقوق بشر

ایران رویدادهای 2007


احترام به حقوق اولیه انسانی در ایران بخصوص آزادی بیان و تجمع در سال 2007 به وخامت خود ادامه داد. دولت محمود احمدی نژاد افراد را صرفا به دلیل استفاده مسالمت آمیز از حقوق خود مبنی بر آزادی بیان و تشکل همواره بازداشت می کند و افراد بازداشت شده را اغلب مورد شکنجه و بدرفتاری قرار می دهد. قوه قضائیه که تنها به رهبر ایران، علی خامنه ای، پاسخگوست مسئول بسیاری از موارد جدی نقض حقوق بشر است. حکومت ایران بطور فزاینده ای از "امنیت ملی" بعنوان بهانه ای برای خاموش کردن بیان دگراندیشی و تقاضا برای اصلاحات استفاده می کند.
آزادی بیان

مقام های ایران با زندانی کردن روزنامه نگاران و دبیران نشریات و نیز کنترل شدید نشر و آزادی آکادمیک بطور سیستماتیک آزادی بیان و اندیشه را سرکوب می کنند. معدود روزنامه های مستقل که باقی مانده اند، بطور شدیدی خودسانسوری می کنند. حکومت استادان دگراندیش دانشگاه را اخراج و یا مجبور به بازنشستگی های زودهنگام کرده است. بسیاری از نویسندگان و روشنفکرانی که زندانی نشده اند، یا کشور را ترک کرده و یا از منتقد بودن صرفنظر کرده اند. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بطور فزاینده ای از صدور جواز به ناشران حتی برای تجدید چاپ کتابهایی که قبلا منتشر شده اند، خودداری می کند. در سال 2007 مسئولین دانشجویان و روزنامه نگاران اینترنتی را به منظور جلوگیری از نشر مستقل اخبار و اطلاعات هدف قرار دادند. حکومت وبسایتهایی که در داخل و یا خارج از ایران حاوی اخبار و تحلیل های سیاسی هستند را بطور سیستماتیک مسدود و یا فیلتر می کند.

آزادی تجمع

دولت احمدی نژاد هیچ تساهلی در مقابل اعتراضات و تجمعات مسالمت آمیز از خود نشان نمی دهد. در مارس 2007 نیروهای امنیتی

بیش از 30 زن را که در بیرون از دادگاهی در تهران در اعتراض به پیگرد قانونی سه تن از فعالان سرشناس حقوق زنان بطور مسالمت آمیز تظاهرات می کردند، دستگیر کردند. در همان ماه، نیروهای امنیتی صدها معلم که برای بهبود وضع حقوق و مزایای خود بطور مسالمت آمیز در بیرون از مجلس در تهران و نیز در سایر شهرها دست به اعتراض زده بودند را دستگیر کردند. حکومت پس از آزادی این معلمین، برخی را تحت پیگرد قرار داد. این پیگردها عمدتا به احکام تعلیقی انجامید. برخی از معترضین از تدریس محروم و یا به شهرهای دیگر منتقل شدند. در ماه ژوئیه نیروهای امنیتی شش دانشجوی دانشگاه امیرکبیر را دستگیر کرد. این دانشجویان بمناسبت سالگرد اعتراضات دانشجویی سال 1999 که حکومت با خشونت سرکوب کرد، در حال تحصن مسالمت آمیز بودند. حکومت این شش تن را با قرار وثیقه آزاد کرد و پرونده های آنها در هنگام نگارش این گزارش همچنان باز است.

شکنجه و بدرفتاری در بازداشتگاه ها

تحت دولت احمدی نژاد رفتار با بازداشت شدگان در زندان اوین تهران و نیز سایر بازداشتگاه هایی که بطور مخفیانه توسط قوه قضائیه، وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اداره می شود، وخیم تر شده است. مسئولین افرادی را که به دلیل بیان مساملت آمیز دیدگاه هایشان زندانی شده اند مورد شکنجه و بدرفتاری هایی نظیر ضرب و شتم، محرومیت از خواب و حبس های انفرادی طویل المدت قرار می دهند. قضات اغلب اعترافاتی را که با زور گرفته شده است، می پذیرند. در ژوئیه 2007 دانشجویان زندانی سابق و نیز خانواده های سه دانشجوی روزنامه نگار زندانی (مجید توکلی، احمد قصابان و احسان منصوری) مامورین وزارت اطلاعات را علنا متهم کردند که این سه دانشجو و پنج تن دیگر را که حکومت در ارتباط با نشریات دانشجویی بازداشت کرده بود، بطور فیزیکی و روانی مورد شکنجه قرار دادند. مسئولین اظهارات بدست آمده از بازداشت شدگانی که از داشتن وکیل محروم بودند را از رسانه های پخش کرد. در ماه ژوئیه، حکومت "اعترافات" هاله اسفندیاری و کیان تاجبخش، دو پژوهشگر ایرانی- آمریکایی را که از ماه مه به اتهام مبهم "به خطر انداختن امنیت ملی" بازداشت کرده بود، پخش کرد. حکومت اسفندیاری و تاجبخش را به ترتیب در اواخر اوت و در سپتامبر با قرار وثیقه آزاد کرد.

معافیت از مجازات
هیچ نوع سازوکاری برای نظارت و تحقیق در مورد نقض حقوق بشر توسط مامورین حکومت وجود ندارد. بسته شدن رسانه های
مستقل در ایران به ادامه فضای مصونیت از مجازات کمک کرده است. در سالهای اخیر شهادت های علنی افراد متعددی که در گذشته بازداشت شده بودند دلالت بر شرکت سعید مرتضوی دادستان عمومی تهران و دفتر او در برخی از بدترین موارد نقض حقوق بشر داشته است. با وجود شواهد مبسوط، مرتضوی برای نقشی که در بازداشت های غیرقانونی، شکنجه بازداشت شدگان و استفاده از زور برای دریافت اعترافات دروغین ایفا کرده، مسئول شناخته نشده است. پرونده زهرا کاظمی خبرنگار عکاس ایرانی- کانادایی که در ژوئن 2003 در حالیکه در بازداشت مامورین قوه قضائیه و امنیتی تحت رهبری مرتضوی بود درگذشت، همچنان حل نشده باقیست. مصطفی پور محمدی وزیر کنونی کشور در کشتار فرا-قضائی هزاران زندانی سیاسی در سال 1988 دخیل دانسته شده است.

مدافعین حقوق بشر

مسئولین در سال 2007 آزار و اذیت مدافعین مستقل حقوق بشر را به منظور ممانعت از انتشار و پیگیری موارد نقض حقوق بشر تشدید کرده اند. شعبه شش دادگاه انقلاب ایران در ژوئیه گذشته عماد باقی فعال حقوق بشر را همراه با همسر و دختر وی بدلیل تلاش های آنها برای مستند و علنی کردن موارد نقض حقوق بشر به احکام تعلیقی سه ساله محکوم کرد. این دادگاه در اکتبر گذشته باقی را پس از احضار در برابر بازپرس دستگیر کرد. در هنگام نگارش این گزارش وی همچنان در بازداشت بسر می برد. حکومت سازمان های غیردولتی را که مشوق حضور در جامعه مدنی هستند و آگاهی از نقض حقوق بشر را ارتقا می بخشند، بسته است. مسئولین در مارس گذشته به دفتر کنشگران داوطلب هجوم برده و آن را تعطیل کردند. آنها همچنین دفاتر موسسه راهی را که از سازمان غیردولتی ویژه ارائه کمک های حقوقی و اجتماعی به زنان قربانی خشونت است تعطیل کردند.

مجازات اعدام نوجوانان

ایران سردمدار مجازاتهای مرگ برای افرادی است که در هنگام ارتکاب جرم کمتر از 18 سال داشته اند. در حال حاضر حداقل 70

نوجوان مجرم در انتظار مجازات مرگ هستند. در هنگام نگارش این گزارش حکومت ایران دو نوجوان مجرم را در سال 2007 اعدام کرده است: سید محمد رضا موسوی شیرازی 20 ساله در 20 آوریل بدلیل قتلی که گفته می شود در سن 16 سالگی مرتکب شده بود، در زندان عادل آباد اعدام شد. سعید قنبرزهی 17ساله نیز در 27 ماه مه در زاهدان اعدام شد. آیت الله شاهرودی رئیس قوه قضائیه ایران در سال 2003 طی دستوری به قضات ایران صدور حکم اعدام برای نوجوانان مجرم را ممنوع کرد، اما دادگاهها همچنان به صدور چنین احکامی ادامه می دهند.

اقلیت ها اقلیت های قومی و دینی
ایران مشمول تبعیض و در برخی موارد آزار و اذیت هستند. در فوریه 2007 حکومت پس از بمب گذاری در اتوبوسی که حامل اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در استان سیستان و بلوچستان بود، تعدادی از اعضای اقلیت بلوچ را دستگیر کرد. کمتر از یک هفته پس از این بمبگذاریها ، حکومت نصرالله شنبه زهی را پس از پخش "اعترافات" او در تلویزیون و محاکمه عجولانه ای که وی در آن به وکیل دسترسی نداشت، به دار آویخت. حسینعلی شهریاری عضو مجلس ایران طی مصاحبه ای در ماه مارس گفت که 700 نفر در سیستان و بلوچستان در انتظار اعدام هستند. مسئولین در ماه مه هفت نفر را که سعید قنبر زهی یکی از آنها بود، دار زدند.

حکومت مراقبت و نظارت بر قوم عرب استان خوزستان را بدنبال بمبگذاری سال 2005 در این استان افزایش داده است. دادگاه های انقلاب که روند سری آنها مطابق با معیارهای محاکمه عادلانه نیست در سال 2006 حداقل 16 ایرانی عرب تبار را به اتهام اقدامات مسلحانه علیه حکومت به مرگ محکوم کردند. در سال 2007 حداقل 7 عرب ایرانی در ارتباط با این بمبگذاری ها اعدام شدند. این اعدام ها پس از محاکمات سری که در آن متهمین از حقوق دادرسی مدنی محروم بودند، صورت گرفتند.

در استان های آذربایجان و کردستان حکومت فعالیت های فرهنگی و سیاسی متمرکز بر هویت و زبانهای محلی را محدود می کند. حکومت دبیران روزنامه های کردی را تحت این عنوان که پوشش خبری آنها از وقایع کردستان عراق در جهت ترویج جدایی طلبی در بین کردهای ایران است، مورد آزار و اذیت قرار داد. روزنامه های محلی استانهای آذربایجان شرقی و غربی که وقایع کشور همسایه یعنی آذربایجان را پوشش می دهند نیز مورد آزار و اذیت مسئولین قرار گرفتند.

حکومت کماکان به جامعه بهائیان ایران اجازه نمی دهد بطور علنی به عبادات و فعالیت های دینی خود بپردازند. در سال 2007 حکومت مانع از دسترسی دستکم 800 دانش آموز بهایی به آزمون ملی ورودی دانشگاه ها شد.

بازگرداندن اجباری به افغانستان

ایران در سال 2006 اعلام کرد بیش از یک میلیون افغانی که در این کشور باقی مانده اند دیگر مهاجر نیستند و همه آنها را تا مارس 2008 "بطور داوطلبانه بازمی گرداند." حکومت ایران بین آوریل و ژوئن 2007 در حدود 100 هزار افغانی ثبت نام شده و ثبت نام نشده را که در ایران زندگی و کار می کردند، به زور به افغانستان بازگرداند.

ویروس اچ آی وی/ایدز

ایران اعلام کرده است که نرخ آلودگی به ویروس اچ آی وی بدلیل تزریق مواد مخدر و روابط جنسی افزایش یافته است. کامران باقری
لنکرانی وزیر بهداشت در فوریه 2007 اظهار داشت دانشمندان ایران یک داروی جدید برای مقابله با اچ آی وی/ایدز تولید کرده اند که از هفت گیاه ایرانی بدست آمده است. مقام های وزارت بهداشت ایران ادعا کرده اند که دانشمندان ایران این دارو را به مدت بیش از پنج سال بر روی بیش از 200 نفر آزمایش کردند. اما فعالان حقوق بشر و ایدز در ایران ابراز نگرانی کرده اند که دانشمندان در این آزمایشات از افراد آلوده به ایدز بدون جلب رضایت آنها استفاده کرده اند. آنها همچنین گفته اند در این مطالعه یک گروه کنترل شرکت داشت که در آن به بیماران به جای داروهای موثر، داروهای کاملا بی اثر داده شد.

بازیگرانی کلیدی بین المللی

در سال 2007 برنامه اتمی ایران در راس مباحث و سیاست های بین المللی قرار داشت. گرچه دو بازیگر کلیدی بین المللی یعنی اتحادیه اروپا و سازمان ملل متحد، به بررسی وضعیت حقوق بشر در ایران پرداختند، اما برنامه اتمی ایران همچنان مشغله اصلی آنها باقی ماند: شورای امنیت سازمان ملل متحد تحریم های خود علیه ایران را در مارس 2007 تشدید کرد و نشست های اتحادیه اروپا درباره ایران نیز متمرکز بر مسئله اتمی بود. اتحادیه اروپا قول داده است که گسترش همکاریها با ایران را به احترام این کشور به حقوق بشر منوط کند، اما این تعهد تاکنون تاثیر کمی داشته است. در ماه ژوئن شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد تصمیم گرفت بررسی وضعیت حقوق بشر در ایران را در چهارچوب روند نظارت محرمانه که به "1503" (1503 نام قطعنامه ای است که این روند نظارت را ایجاد کرده بود) معروف است، پایان دهد. در ژانویه گذشته کارشناسان شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد که ویژه اعدام های فراقضایی هستند از ایران مصرانه خواستند از اعدام هفت تن از افراد عرب تبار که ذکر آن پیش تر رفت، خودداری کند. ایران به این درخواست بی اعتنایی کرد. در سپتامبر گذشته لوئیس آربور کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد از ایران دیدار کرد. در سال 2007 روابط ضعیف آمریکا و ایران بیش از پیش از وخیم شد. آمریکا و ایران یکدیگر را متهم به حمایت از گروه های مسلح در عراق و افغانستان کردند. آمریکا با وجود اعتراضات حکومت های عراق و ایران به بازداشت پنج دیپلمات ایرانی در شمال عراق ادامه می دهد. حکومت آمریکا اغلب از وضعیت حقوق بشر در ایران بعنوان یکی از موارد نگران کننده یاد می کند. از فوریه سال 2006 وزارت خارجه آمریکا 75 میلیون دلار برای "حمایت از فعالیتهای مربوط به ترویج دمکراسی در ایران" اختصاص داده است. اما بسیاری از دگراندیشان ایران، مدافعین حقوق بشر و فعالان جامعه مدنی در داخل کشور اعلام کرده اند که با این پروژه ارتباطی ندارند و تصریح کرده اند خواهان و پذیرای هیچ کمک مالی از حکومت آمریکا نیستند. حکومت ایران از این برنامه آمریکا برای توجیه سرکوب دگراندیشان بهره برداری می کند.

© Copyright 2003, Human Rights Watch 350 Fifth Avenue, 34th Floor New York, NY 10118-3299 USA

Iran: Arab separatist hanged, three more on death row








Tehran, 31 Jan. (AKI) - Prominent Iranian Arab separatist Zamel Bavi was hanged on Thursday in Ahwaz prison in the predominantly ethnic Arab province of Khuzestan on the Persian Gulf.

Three other separatist militants, Saiid Saki, Ali Mazraa, and Andullah al-Mansouri await execution. Bavi, Saki, Mazraa and al-Mansouri were convicted of 'armed insurrection' as were four other Iranian Arabs executed on 30 December.

Sunday, January 20, 2008

Iran accuses Britain of spreading Sunni Wahabism in Ahwaz

By Reza Washahi


Iran accused Britain of spreading the Wahabism form of Sunni Islam among youth in the Arabic area of Ahwaz situated in south west of Iran.

Deputy education minister Gholam Hussein Haydari said that ” enemy after deleting options about military attack on Iran, now is focusing on a cultural theme and during the last few years through satellite channels and the Internet they are spreading Wahabism in the area”

He added, “Britain is behind such move”[1]

In fact every one who is following political developments in Ahwaz area knew that spreading Wahabism is nothing to do with Britain.

Wahabism was started by some members of the Al Wefgah Islamic Party in Ahwaz. They started to spread the ideology of Wahabism in the hope that Sunni Arabic countries in the area would have more sympathy with Ahwazi Arabs. Al Wefgah Islamic Party was later banned in Ahwaz and its members persecuted.

It’s true that in the long term such Wahabism movement would not be in the benefit of Ahwazi people and it would be a very great mistake, as Wahabism is far from tolerant and its opposition to modern life values is very well known.

The fact that people started to go away from Islam, even to the Wahabism form, showed that Ahwazi people are fed up with Iranian government’s official religion. Conversion from Islam to other religion accelerated after revolution in 1979, which mixed Islam and power and built theocracy threatening the region.

All these conversions are as a result of the Iranian government’s pressure on Ahwazi people. At the same time political awareness among Ahwazi Arabs is another reason for these conversions.

There is a very deep belief among many Islamic scholars that origin of Shia is mixture of Islam with Zoroastrianism, Gnosticism and Mithraism Mysteries. And Iranians invented it so that they can keep distance from Arabs. Even Many Iranian scholars pointed out that, Shia was reaction of Iranian against Arabs.[2]

If that is true, surely Ahwazi Arabs, could not accept their occupier religion which is against theirs race and identity and this could be one of main reason that Arabic countries not paying attention to the cause of Ahwazi people.


Changing Religion

The recent history of the struggle for independence similar to Ahwaz area showed that changing religion is very advantageous for those people. For example conversion of east Timor people to Christianity was very crucial in the progress of their independence.

What the modern world calls cultural pluralism, the Iranian government calls “the cultural war” it is in heart of autocracy to not have tolerance for other opinions and this is what Islamic government of Iran is all about.

Haydari suggestion that “singing national anthem and boosting Farsi language could solve the problem of Ahwaz”, clearly showing that Iranian government again wants to ignore the real root of the problem in Ahwaz area, and they want to blame foreign countries, which they do not have any thing to do with it.

The colonising type of Anti Arab policy run by Iranian Government during nearly last 100 years in Ahwaz is one of the examples of modern cultural genocides.

What the world should notice is that genocide is not only taking life of minorities and nations, it could have different aspects. When indigenous people cannot talk in their language it means they are no longer exist. Physical existence is not enough.

Arab Ahwazis cannot talk or educate in their mother tongue and all types of cultural practice including music, theatre, cinema, dance, literature and so on are forbidden in Arabic language.



[1] http://bultannews.com/index.php?option=com_content&task=view&id=4132&Itemid=1


[2] For example look to the books by Abdolhossein Zarrinkoob, Yar Shtaer, Javad Tabatabaei, Dariush Shayegan, and Daryoush Ashouri.

Saturday, January 19, 2008

Life in Ahwazi villages: poverty and poor health




By Reza Washahi

According to the Asreh Karoon paper reports last month, the Ahwaz area of Iran has about 6000 villages. Most of these villages have still got Arabic names with Arab inhabitants.

The Ahwazi village economy is based on agriculture, fishing and husbandry and all based on undeveloped, traditional methods, as the government have deliberately not invested in the Ahwaz area. Keeping people in poverty and darkness is one of the long-term policies of the Iranian government toward Ahwazi Arabs.

One of the main problems of the Ahwazi villages is the roads. According to one report published by the local paper Asreh Karoon in March 2007, up to 80% of the villages do not have the advantage of proper roads. Roads are very crucial for the development of the economy of these villages. Usually in the rainy season all the ways become muddy and cannot be used. People who live in villages and need to go to the city, to the hospital and for higher levels of education as there are no medical facilities and only basic primary schools where the use of the Farsi language is enforced; such people will face great difficulty.

In my phone talk with Mr. Abu Jawad from Alavanieh near Khafajieh, he told me that children in his village are suffering from unhealthy conditions. According to the Governor of the province many children are suffering from malnutrition. Many villages were destroyed as the result of the war between Iran and Iraq and the Iranian government has done nothing to restore them after twenty years.

Mine fields left after the Iran/Iraq war are another problem for the border villages. On average about 2 children are killed or lose a limb every month.

According to the Hamshahri daily paper report in December 2006 the Ahwazi rural area constitutes about 45% of the Arab population. Their income is less than $30 per house hold per month according to the World Bank’s statement on average incomes in that region.

Unhealthy water is the major reason for diarrhoea and other water-related diseases in the area. Although Ahwaz has got plenty of water with about 33% of all fresh water in Iran, people even in the major cities suffer from unhealthy water. The problem of water in rural area is even worse as they do not have access to basic medical help.

Last week ISNA reported that Bromi village with 350 inhabitants situated in Ahwaz, on the Mashour road way[i], are suffering from land confiscation by the Revolutionary Guard as well as repeated disconnections of the electricity supply. Environmental problems include the disposal of rubbish, no drains and the lack of healthy water. Yet it is the case that all around Bromi village the area is full of oil wells and pipes.

Bromi village is just typical of the type of situation that Ahwazi Arabs living in rural population are facing.



[i] http://khouzestan.isna.ir/mainnews.php?ID=News-18399

Saturday, January 12, 2008

وزارت امور خارجه آمريکا: اقليت اعراب اهواز تحت آزار و تبعيض مقامات جمهوری اسلامی هستند



گزارشهای رسیده حاکی است که نیروهای انتظامی جمهوری اسلامی ایران به مردمی که در مسجد حمزه اهواز اجتماع کرده بودند یورش برده اند، و بنا به گزارش ناظران حقوق بشر، دست کم پنجاه و احتمالاً تا سیصد نفر از جامعه عرب آن شهر را بازداشت کرده اند.

سازمان عفو بین الملل میگوید گزارشهایی دریافت کرده است دائر بر اینکه "بر اثر شلیک نیروهای انتظامی عده ای زخمی شده اند.

" فاخته زمانی، رئیس سازمان دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجان میگوید اعضای جامعه عرب اهواز با وی تماس گرفته و از محل نگاهداری افراد بازداشت شده از او سؤال کرده اند. فاخته زمانی میگوید: "بازداشت شدگان به نقطه نامعلومی برده شده اند، و خانواده آنها نیز از آنها خبری ندارند. ترس ما از این است که در بازداشتگاه شکنجه شده یا مورد سوءرفتار قرار گرفته باشند. زخمیها نیز به بیمارستان منتقل نشده اند."

در همان حال که یورش به مسجد حمزه انجام میگرفت، اعراب اهواز در مجلس یادبود مهدی حیدری شرکت کرده بودند. آقای حیدری،

بنا به گزارشها، یکی از فعالان سیاسی بوده است، هنگامی که تلاش میکرد از دست مأمورین بگریزد، هدف گلوله قرار گرفت و از پای درآمد.

به گزارش وزارت امور خارجه آمریکا، اقلیت اعراب اهواز تحت آزار و تبعیض مقامات ایران هستند. گروههای عرب مقیم اهواز و سازمانها حقوق بشر مدعی هستند که فعالان سیاسی این گروه تحت شکنجه قرار گرفته اند، وبا آنها بدرفتاری شده است، که از آن جمله است


بازداشت همسران و فرزندان جوان آنها.

فاخته زمانی میگوید، وکلای مدافع ، از جمله صالح کامرانی، یکی از مدافعان حقوق بشر آذری- ایرانی ، که تلاش میکرده اند به فعالان اهوازی کمک کنند، نیز با خطر بازداشت روبرو شده اند. وی می افزايد: "معمولاًعرب تبارهای اهواز به وکیل دسترسی ندارند و هنگامی که یک وکیل مدافع به نمایندگی آنها با مقامات دولتی ایران تماس میگیرد، با تهدید و زندان روبرو میشوند. به عنوان نمونه؛ صالح کامرانی که قصد داشت وکالت چند نویسنده و روشنفکر اهوازی را برعهده بگیرد زندانی شد و درباره موکلانش از او بازجویی بعمل آمد."

پرزیدنت بوش، در اعلامیه ای که به مناسبت روز حقوق بشر صادر شد گفته است: "ایالات متحده آمریکا در کنار کسانی ایستاده است که برای استقرار نظام مردمسالاری و تأمین آزادی تلاش میکنند." پرزیدنت بوش اضافه می کند: روزی خواهد رسید که شهروندان سرزمینها دیگری مثل کره شمالی، ایران، زیمباوه و سودان، فارغ از محدودیتهای موجود، به انجام وظایف دینی خود خواهند پرداخت، عقاید خود را آزادنه بیان خواهند کرد و از نعمتهایی که آزادی برای آنها به ارمغان میآورد بهره خواهند برد.